شعر در مورد دیوانگی – مجله نورگرام |
|---|
| 19/08/2022 · لیک من عاقلترم از عاقلان گر که هر عاقل، چو من دیوانه بود در جهان، بس عاقل و فرزانه بود پروین اعتصامی شرح این معنی ز من باید شنید راز عشق از کوهکن باید شنید حال بلبل از دل پروانه پرس قصه دیوانه از دیوانه پرس من شناسم آه آتشناک را بانگ مستان گریبان‌چاک را چیستم من؟ آتشی افروخته لاله‌ای از داغ حسرت سوخته رهی معیری هرکه را زلف چو زنجیر تو دیوانه کند |
هیشکی یار من نبود غیر از خدای مهربون |
|---|
| Dokhtar ironi. شرح این معنی ز من باید شنید. راز عشق از کوه کن باید شنید. حال بلبل از دل پروانه پرس. قصه ی دیوانه از دیوانه پرس. من شناسم آه آتشناک را. بانگ مستان،گریبان چاک را. خسته از پیکان مهرو می پرم. مانده بر زانوی خاموشی سرم. |
گزیده ای از رهی معیری – روانشناسی پيمان |
|---|
| 14/07/2018 · شرح این معنی ز من باید شنید-راز عشق از کوهکن باید شنید حال بلبل از دل پروانه پرس-قصه دیوانه از دیوانه پرس من شناسم آه آتشناک را-بانگ مستان گریبان چاک را |
شهره عشق |
|---|
| شرح این معنی ز من باید شنید راز عشق از کوه کن باید شنید حال بلبل از دل پروانه پرس قصه ی دیوانه از دیوانه پرس من شناسم آه آتشناک را بانگ مستان،گریبان چاک را خسته از پیکان مهرو می پرم مانده بر زانوی خاموشی سرم عمر کوتاه همچو گل بر باد رفت نغمه ی شادی مرا از یاد رفت رفتی و زنده نگه داشته ام یاد تو را از خدا می طلبم زندگی شاد تو را |
در سرا پرده عشق |
|---|
| شرح این معنی ز من باید شنید راز عشق از کوهکن باید شنید حال بلبل از دل پروانه پرس قصه دیوانه از دیوانه پرس |
بخش ۶ – بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند |
|---|
| بخش ۶ – بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند. قصهٔ رنجور و رنجوری بخواند. بعدازآن در پیش رنجورش نشاند. رنگ روی و نبض و قاروره بدید. هم علاماتش هم اسبابش شنید. گفت هر دارو که ایشان کرده‌اند. آن عمارت نیست ویران کرده‌اند. بی‌خبر بودند از … |
تنهـــا دلیلـ زندگیــ ‿ |
|---|
| شرح این معنی ز من باید شنید . رز عشق از کوهکن باید شنید. حال بلبل از دل پروانه پرس . قصه دیوانه از دیوانه پرس من شناسم آه آتشنک را بانگ مستان گریبان چک را چیستم من ؟ آتشی افروخته |
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد |
|---|
| مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ معنی. ۱- این دیگر چه مستی و از خود بیخودی است که به ما رو آورده است. ساقی چه کسی است و این باده مستی بخش را از کجا آورده است؟. ۲- تو نیز اگر می توانی شرابی بدست آور و به … |
معنی گفت و شنید | لغتنامه دهخدا |
|---|
| معنی واژهٔ گفت و شنید در لغتنامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از واژه‌یاب … این ویژگی تنها برای کاربران ویژه فعال است. اکنون کاربر ویژه شوید! |
شرح و تفسیر شنیدن آن طوطی و مردن در قفس و نوحه خواجه بر وی |
|---|
| دشمنی نیز بر این قیاس است . مولانا می گوید : اصل خوشی ، جان است و ما بی سبب بر جلوه ها و عکس های آن عشق می ورزیم . این است معنی ، می بَرَد شادیت را تو شاد از او . ( رح مثنوی شریف ف ج 2 ، ص 683 و 684 ) ] |
کتاب شرح یکصد غزل اول – سوره مهر |
|---|
| کتاب به شرح و توضیح صد غزل نخست دیوان شمس اختصاص دارد. شرح صد غزل نخست «دیوان شمس» به همراه معانی لغات، شرح برخی از ابیات دشوار و تلمیحاتی از آیات و روایات موجود در اشعار را شامل می شود. در آغاز … |
آنکه جانم شد نوا پرداز او/ رهی معیری |
|---|
| 10/01/2017 · شرح این معنی ز من باید شنید. راز عشق از کوهکن باید شنید. حال بلبل از دل پروانه پرس … |
معنی پاسخ | لغتنامه دهخدا |
|---|
| و این کلمه با آراستن ، آوردن ، بردن ، خواستن ، دادن ، کردن ، گفتن ، نوشتن و شنیدن صرف شود. و در باب کلمات مرکبه با پاسخ مانند شکر پاسخ (فردوسی ) و تلخ پاسخ و پاسخ سرای و نظایر آنها. |
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد |
|---|
| مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ معنی. ۱- این دیگر چه مستی و از خود بیخودی است که به ما رو آورده است. ساقی چه کسی است و این باده مستی بخش را از کجا آورده است؟. ۲- تو نیز اگر می توانی شرابی بدست آور و … |
ابیات ناب مولانا (4) |
|---|
| از این‌رو، گفته‌اند که «مثال از جهتی نزدیک و از جهتی دور می‌کند»، بدین معنی که اگر تنها وجه مشابهت را در نظر آورند، به معنای مورد مثال نزدیک شوند؛ و اگر به گمان یکسانی همه وجوه مثال را با … |
شرح مناظره‌ی موسی و فرعون در مثنوی |
|---|
| شرح مناظره‌ی موسی و فرعون در مثنوی. فرعون عقل کمال طلب ندارد و از ماورای این جهان چیزی نمی‌فهمد، اما عقل موسی عالم غیب و جهان دیگر را می‌بیند. «من عقلم» بدین معناست که انبیا جلوه کامل عقل معرفت یاب‌اند. «امانم از … |
ساز محجوبی – منظومه‌ها – رهی معیری | بیت‌ها |
|---|
| شرح این معنی ز من باید شنید. راز عشق از کوهکن باید شنید. حال بلبل از دل پروانه پرس … |
شرح مثنوی بدیع‌الزمان فروزانفر – دفتر اوّل – بخش ۸۳ – شنیدن آن طوطی … |
|---|
| شرح مثنوی بدیع‌الزمان فروزانفر – دفتر اوّل – بخش ۸۳ – شنیدن آن طوطی حرکت آن طوطیان و مردن آن طوطی در قفس و نوحه خواجه بر وی … چون شنید آن مرغ کان طوطی چه کرد … این چه بودت این چرا گشتی چنین … |
معنی و نکات ادبی ادبیات فارسی 2 (ازدرس دوازدهم تا پایان کتاب ) |
|---|
| معنی و نکات ادبی ادبیات فارسی 2 (ازدرس دوازدهم تا پایان کتاب ) درس دوازدهم درآرزوی تو باشم. نوع ادبی : ادبیات غنایی سبک : عراقی قالب: غزل محتوا : عشق و وفاداری. شرح مفاهیم درس. 1. در آن نفس که بمیرم … |
معنی شنیدن | لغت نامه دهخدا | پارسی ویکی |
|---|
| من شنیدستم ز من باید شنید. مسعودسعد. شنیدم آنچه بیان کردی ، لیکن به عقل خود رجوع کن . (کلیله و دمنه ). سوز و آتش جان ابراهیم زیاده شد و دردش بردرد بیفزود تا این چه حال است و آن حال یکی صد شد که دید … |
مینیاتور و شعر رزم رستم و سهراب |
|---|
| 22/04/2019 · توسط: ارتنگ. 32 دقیقه. مینیاتور و شعر رزم رستم و سهراب. مینیاتور و شعر رزم رستم و سهراب یکی از غمناک ترین بخشهای شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی است که اشک در چشمان خواننده جاری می سازد و جز حسرت … |
قسمت دوم : پیر چنگی مولانا |
|---|
| بخش دوم : پیرچنگی از مولانا. داستان پیر چنگی ، داستان مطربی ست که هم چنگ می نوازد وهم صدای خوبی دارد . با توجه به مهارت و توانایی هایش د رنواختن و خواندن ، طرفداران بسیار و بازار پررونقی دارد و … |
معنی شنیدن | لغتنامه دهخدا |
|---|
| سخنهای داننده باید شنید. فردوسی . که راز تو با کس نگویم ز بن ز تو بشنوم هرچه گویی سخن . فردوسی . سر پرگناهش بباید برید کسی پند گوید نباید شنید. فردوسی . چنان دان که این هیکل از پهلوی |
حافظ خوانی قصّهٔ ما هم ز ما شنید… |
|---|
| حافظ خوانی قصّهٔ ما هم ز ما شنید… بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید از یار آشنا نفس آشنا شنید اینش سزا نبود دل حق‌گزار من کز غمگسار خود سخن ناسزا شنید یارب کجاست محرم رازی که یک زمان دل شرح آن دهد که چه گفت و چها شنید ای شاه … |
غزلستان :: سخن |
|---|
| نیست ز من باورت این سخن از شب بپرس تا بدهد شرح آنك فتنه فردای ماست; خامش و دیگر مگو آنك سخن بایدش اصل سخن گو بجو اصل سخن شاه ماست; چون سخن من شنید گفت به خاصان خویش كاین همه درد از كجاست حال پریشان كیست |
حکایت نی |
|---|
| حكایت نی. سخن را از نی باید شنید، از آن كس كه نیست؛ آن كس كه هست از هواهای خود می‌گوید و حدیث نفس می‌كند و حكایت او شكایت از محرومیت‌ها و ناكامی‌های خاكی اوست. یا حكایت توفیقات وهمی و خیالی كه … |
مثنوی معنوی ، مولانا جلال‌الدين رومی ؛ دفتر نخست – بخش دوم |
|---|
| مثنوی معنوی ، مولانا جلال‌الدین رومی ؛ دفتر نخست – بخش دوم. بخش ۸۶ – دیدن خواجه طوطیان هندوستان را در دشت و پیغام رسانیدن از آن طوطی. بخش ۸۷ – تفسیر قول فریدالدین‌عطار قدس‌الله‌روحه تو … |
معنی راندن | لغت نامه دهخدا | پارسی ویکی |
|---|
| که آمد ز من درد و رنج و گزند. فردوسی . آن مقدر که برانده ست چنین بر سر ما قوت و مستی و خواب و خور و پیری و شباب . ناصرخسرو. بظاهر من امروز ازو بهترم دگر تا چه راند قضا برسرم . سعدی . |
“غیر را در خلوت ما راه نیست” |
|---|
| هر دلی از سوز ما آگاه نیست غیر را در خلوت ما راه نیست دیگران دل بسته جان و سرند مردم عاشق … |
بزم محبت | اردیبهشت ۱۳۸۶ |
|---|
| زین سایه برگ مگریز. کاین گونه فرصت از کف دادند بی شماران. گفتی : به روزگاران مهری نشسته گفتم. بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران. بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز. زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران. پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند. دیوار زندگی را زین گونه یادگاران. وین نغمه ی … |
لغت نامه دهخدا حرف ز |
|---|
| لغتنامه دهخدا. حرف ز. ز. (حرف) صورت حرف سیزدهم است از حروف هجا و در حساب جُمَّل آن را به هفت دارند و در شمار ترتیبی نمایندهء عدد 13. زاء خالصه و زاء اخت الراء گویند و در تجوید از حروف ،« ژ» است و نام … |
غزلیات حافظ شیرازی |
|---|
| غزلیات حافظ شیرازی دسته بندی اشعار. قصاید حافظ ← یک شعر تصادفی از قصاید حافظ; رباعیات حافظ ← یک شعر تصادفی از رباعیات حافظ; غزلیات حافظ ← یک شعر تصادفی از غزلیات حافظ; مثنوی های حافظ ← یک شعر تصادفی از مثنوی های حافظ |
معنی اشعار کتاب فارسی دوم راهنمایی |
|---|
| معنی بیت دوم: افسوس از آن روز که در کربلا، آن پادشاه بدون. لشکر و بدون یار یگر تشنه بود. معنی بیت سوم: با لبی خشکیده و دلی سوخته و چشمانی تر. در آن بیابان در حالی که دچار مصیبت های زیادی شده بود لب … |
اشعار معروف • ️ ملوپست |
|---|
| اشعار معروف سعدی. روی تو خوش می نماید آینه ما کآینه پاکیزه است و روی تو زیبا. سعدی. زندگی کردن من مُردنِ تدریجی بود آنچه جان کند تنم، عمر حسابش کردم (فرخی یزدی) اندر دل من درون و بیرون همه او است … |